صنعا - سبأ
تجاوز آمریکا به ایران، امروز یکشنبه، نقطه عطفی خطرناک در مسیر تحولات منطقه، به ویژه در درگیری با دشمن اسرائیلی، محسوب میشود؛ زیرا این درگیری، پس از تجاوز آمریکا، ایران را در نبرد بقا قرار میدهد، نبردی که مستلزم بازخوانی رویدادها با دیدگاهی استراتژیک است که فراتر از گذشته باشد و توانایی آن را برای بهرهبرداری از فرصتهای کنونی تقویت کند و به خوبی از قابلیتهای دفاعی و تهاجمی به طور همزمان استفاده نماید.
در رأس این فرصتها، بهرهبرداری از وضعیت فرسودگی و ضعف پدافند هوایی دشمن اسرائیلی است، و از یک سو ادامه حملات هوایی، و از سوی دیگر تقویت توانمندیهای این حملات، از نظر هدف قرار دادن قابلیتهای مؤثر دشمن در نقشه وجود نظامیاش؛ به این معنی که اهداف مهمتری را شناسایی کرده و از دقت بالای موشکهای ایرانی در فرسایش امکانات استراتژیک رژیم بهرهبرداری شود، و حملات به مرحلهای برسد که در آن نرخ اصابت به اهداف نظامی استراتژیک افزایش یابد.
ادامه حملات، طبق این دیدگاه، در مقابل به معنای کاهش چشمگیر توانمندیهای پدافند هوایی رژیم، و افزایش نگرانیهای رژیم، و در نتیجه واشنگتن است.
ناگفته پیداست که با هر موج از حملات موشکی ایران، درصدی از توانمندیهای پدافند هوایی اسرائیل کاهش مییابد، بنابراین نبرد به نفع تهران پیش میرود، اما باید از آنچه رخ میدهد به خوبی بهرهبرداری کند.
منابع آمریکایی میگویند که رژیم روزانه یک میلیارد دلار از دست میدهد که این مبلغ، ارزش موشکهای پدافند هوایی در سامانه چندلایه آن است. همین منابع میگویند که تنها مقدار کمی از ذخیره موشکهای این سامانه برای آن باقی مانده است، که به این معنی است که روزهای آینده برای طرف ایرانی سودمندتر خواهد بود و باید از آن طریق مطالعه عمیق اهداف دشمن در داخل رژیم، و دستیابی به بالاترین درصد دقت در اصابت، تا رسیدن به مرحلهای که دشمن توانایی دفاع را از دست بدهد، بهرهبرداری کند. در نتیجه، فضای آن بیشتر در برابر حملات باز خواهد شد و در آن زمان توانایی دفاعیاش کاهش خواهد یافت.
مسلماً واشنگتن این را درک میکند و رژیم را به حال خود رها نخواهد کرد تا شکست بخورد، زیرا شکست آن به معنای از بین رفتن وجود موقتش است و بنابراین از آن حمایت خواهد کرد. اما ادامه حملات موشکی ایران، قادر به ایجاد مراحل متوالی از فرسودگی خواهد بود، هر چقدر هم که توانایی دشمن برای پایداری و دریافت حمایت باشد.
حملات ایران در ده روز گذشته توانست رژیم صهیونیستی را از حالت تهاجم به حالت دفاعی تبدیل کند؛ تحت ضربات موشکی پیدرپی صبح و شب؛ که توانست آن را گیج کند، تواناییهای تهاجمیاش را تضعیف کند و پیش از آن، رابطه آن را با داخل، در پی ضربات متوالی، مختل کند. این ضربات شهرکنشینان را در حالت وحشت قرار میدهد، و پیش از آن در حالت زیانهای متوالی که هر شهرکنشین مجبور به پرداخت آن شده است، و این زیان تنها به دستگاه دولتی رژیم محدود نمیشود. بنابراین، با تداوم حملات روزانه، زیان دشمن افزایش مییابد و رابطه آن با شهرکنشینان، به دلیل تداوم زیانها و افزایش شاخصهای بیثباتی در مقابل ترس دائمی از موشکها، بدتر میشود؛ یعنی از بین بردن ثبات وجود اسرائیل و تقویت احساس ضعف آنست.
پس از تجاوز آمریکا، دشمن اسرائیلی تلاش خواهد کرد تا از فرصت استفاده کرده و حملات خود را در داخل ایران تشدید کند.
و تنها راهحل برای مهار حملات دشمن اسرائیلی در داخل ایران، دستگیری جاسوسان است، و در رأس آنها کسانی که پشت پهپادهای ترور بودند.
در مقابل، تهران باید حملات خود را به رژیم دوچندان و تشدید کند و به رژیم فرصت ندهد تا از زمان پس از تجاوز آمریکا بهرهبرداری کند. یعنی تهران باید این لحظه را به نفع خود تغییر دهد و این همان چیزی است که تهران باید درک کند و بر روی آن کار کند، و بدون عقبنشینی به طرح تهاجمی خود ادامه دهد تا به هدف خود، یعنی درهم شکستن قدرت دشمن، دست یابد. زیرا نبرد به نبرد بقا تبدیل شده است؛ و گزینهها به سمت تهاجم علیه رژیم تغییر یافتهاند؛ و دشمن متوقف نخواهد شد، و تهران باید از این لحظه بهرهبرداری کند و برتری را به دست آورد، طبق یک دیدگاه استراتژیک که فراتر از آنچه قبل از تجاوز آمریکا بود، باشد.
بیشتر(گزارش ها) |