صنعا - سبأ: جمیل القشم
در یکی از پیچیدهترین رویاروییهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران از زمان پیروزی انقلاب، دستگاههای امنیتی توانستند نفوذ اطلاعاتی بسیار خطرناکی را که توسط هستههای جاسوسی چندملیتی به رهبری موساد اسرائیل انجام شده بود، جذب و خنثی کنند و این چالش را به فرصتی امنیتی نادر برای برهم زدن معادله و افشای ابزارهای دشمن در عمق ایران تبدیل نمایند.
عملیاتی که اخیراً فاش شد، یک رویارویی گذرا نبود، بلکه یک درگیری اطلاعاتی پیچیده بود که سالها برای آن برنامهریزی شده بود. در این عملیات، علاوه بر موساد، سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان، و همچنین طرفهای عربی و اسلامی مشارکت داشتند. این شبکهها در زمانبندی دقیقی فعال شده بودند تا عملیات خرابکاری و ترور را در چارچوب یک تشدید امنیتی هماهنگ که همزمان با حملات نظامی به تهران صورت گرفت، اجرا کنند.
به گفته منابع آگاه، هستههایی که منهدم شدند، به مراحل پیشرفتهای از اجرا رسیده بودند و در چارچوب یک طرح امنیتی یکپارچه که شوک را جذب کرد، با آنها برخورد شد. این طرح، سلسلهای از برنامههای خرابکارانه علیه تأسیسات حاکمیتی را خنثی کرد که خود نشاندهنده یک تحول کیفی در مسیر رویارویی با دشمن صهیونیستی بود.
ناظران بر این باورند که آنچه رخ داد را نمیتوان جدای از مسیر طولانی رویارویی خاموش که سالها پیش آغاز شد و از ایستگاههای ترور و تلاشهای نفوذ عبور کرد، تا به این فصل رسید که بسیاری از برگهای پنهان را آشکار ساخت، تفسیر کرد. اطلاعات دشمن، به ویژه «موساد»، نه تنها عناصر خود را از دست داد، بلکه پروندههایش سوخت و شبکههایش فروپاشید و عواملش را به حال خود رها کرد تا با سرنوشتشان روبرو شوند؛ لحظهای که بسیاری از تحلیلگران آن را فروپاشی میدانی در سطح جنگ پنهان توصیف کردند.
در بعد میدانی مرتبط، نشانههای واضحی از تأثیر این دستاورد بر ساختار دشمن پدیدار شد، از جمله ناپدید شدن سیگنالهای هشدار اولیه پیش از حملات ایران. پس از آنکه دستگاههای صهیونیستی نیم ساعت قبل از عملیات، از طریق ارتباطات شخصی هشدار دریافت میکردند و بلافاصله پس از نزدیک شدن اهداف هوایی، آژیرهای خطر را فعال میکردند، این سیگنالها اخیراً محو شدهاند. این امر احتمال خشکاندن منابع جاسوسی توسط تهران را که اطلاعات را از پیش به سامانههای دفاعی دشمن میرساندند، تقویت میکند.
این تحولات نشان میدهد که موفقیت دستگاههای ایرانی تنها به ضربه زدن به ابزارهای دشمن محدود نشد، بلکه خود سامانههای هشدار را نیز دربرگرفت، که این امر صحنه امنیتی در رژیم صهیونیستی را شکنندهتر از آنچه در سخنرانیهای رسمیاش به نظر میرسد، میسازد.
گزارشهای غربی حاکی از آن است که تلآویو پس از از دست دادن آنچه «چشمهای داخلی» خود در تهران میدانست، دچار سردرگمی داخلی شده است. این چشمها در گذشته عملیاتهای کیفی، از جمله ترورهای حساس در دورههای تشدید تنش را پایهگذاری کرده بودند. با افشای این شبکهها، اطلاعات دشمن توانایی خود را برای غافلگیری از دست میدهد و تهران با تسلطی قویتر بر حوزه امنیت داخلی بازمیگردد.
عملیات ایران در چارچوب یک صحنه منطقهای گسترده صورت گرفت که با تشدید متقابل در بیش از یک جبهه مشخص میشود. این امر، این تحول امنیتی را به عاملی کیفی تبدیل میکند که موقعیت ایران را در تدوین معادله بازدارندگی چندبعدی تقویت میکند، به ویژه در سایه درگیری مستمر نیروهای مقاومت از یمن، فلسطین و لبنان در یک رویارویی مداوم است.
تحلیلگران متفقالقولند که آنچه رخ داد، یک عملیات امنیتی مجزا نیست، بلکه اوج یک مسیر پیشگیرانه طولانی و آزمونی دشوار بود که تهران با موفقیت از آن عبور کرد. در این عملیات، ایران توانست نقاب از چهره قدرتهای بزرگی که در خفا فعالیت میکردند، بردارد و ضربهای به مراکز جذب نیرو، تأمین مالی و برنامهریزی در قلب پروژه اطلاعاتی صهیونیستی وارد کند.
اکنون روشن شده است که این شبکهها هستههای منفرد نبودند، بلکه بخشی از یک اتاق عملیات منطقهای بودند که مستقیماً با دستگاههای غربی مرتبط بود و مدتها به دنبال نفوذ در بافت امنیتی ایران بود. آنها از ابزارهای فنی و انسانی پیشرفتهای، از جمله پهپادها و عوامل کاشته شده در مکانهای متعدد در داخل پایتخت تهران، استفاده میکردند.
محیط جغرافیایی ایران نیز از این معادله دور نبود؛ پیچیدگی عوارض زمین و وسعت مساحت و تراکم جمعیتی، فرصتهای نفوذ پیشرفتهای را به دشمن میداد، اما حرفهایگری پیگیریهای ایران، این شرطبندی را ناکام گذاشت و حلقه محاصره را بر این ابزارها تنگتر کرد.
تحلیلگران تأکید میکنند که انهدام این هستهها بیش از یک دستاورد است؛ این به معنای ربودن ابتکار عمل از دست دشمن و تثبیت معادلهای جدید است که در آن بازدارندگی چندوجهی است: اطلاعاتی، نظامی، رسانهای و سایبری است.
بیشتر(گزارش ها) |