با آگاهی حسین و مظلومیت غزه... یمن عاشورا را به عنوان موضع و انقلاب زنده نگه می‌دارد


https://www.saba.ye/en/news3517297.htm

Yemen News Agency SABA
با آگاهی حسین و مظلومیت غزه... یمن عاشورا را به عنوان موضع و انقلاب زنده نگه می‌دارد
[16/ julio/2025]
صنعا - سبأ: گزارش: جمیل القشم
یاد عاشورا، ایستگاهی کلیدی در آگاهی انسانی و رویکرد انقلابی امت، و مناسبتی سالانه است که توده‌های مردم یمن با وجدانی بیدار و درکی عمیق از معانی و ارزش‌های نهفته در آن، که از نبرد امت، به ویژه در سایه تجاوز وحشیانه صهیونیستی به غزه جدا ناپذیر است، آن را زنده نگه می‌دارند.

هر سال، ملت یمن یاد عاشورا را با روحی آگاهانه زنده نگه می‌دارد که این مناسبت را به موضعی انقلابی و تجدید شده تبدیل می‌کند. در این مناسبت، امام حسین (ع) به عنوان نماد حق، و کربلا به عنوان قطب‌نمای موضع در زمان تحریف و انحراف، بازخوانی می‌شود. بدین ترتیب، ارزش‌هایی که ایشان حمل می‌کردند، در آگاهی مردم و تعهد عملی به مقابله با ستم تجسم می‌یابد، که امتدادی از مظلومیت حسین در واقعیت امروز امت است. در این میان، ارتباط با عاشورا به نیروی بسیج، پایداری و شکل‌دهی به موضعی شکست‌ناپذیر تبدیل می‌شود.

کربلا در وجدان یمنی‌ها، حادثه‌ای گذشته نیست، بلکه مسئله‌ای زنده است که به صور متعدد تکرار می‌شود و آشکارترین آن در آنچه بر ملت فلسطین در غزه از محاصره، گرسنگی و نسل‌کشی تحت سمع و نظر امتی که سکوت کرده یا سازش کرده است، می‌گذرد. این امت، خون کودکان و زنان را بدون موضعی جامع و بدون غیرتی که تعادل را به جای خود بازگرداند، جاری می‌گذارد.

شهید رهبر، سید حسین بدرالدین الحوثی، از همان ابتدا در دروس خود اصلی اساسی را درباره عاشورا بنا نهاد، آنجا که تأکید کرد که احیای این مناسبت جز با حرکت در مقابله با ستمگران کامل نمی‌شود، و حسین کشته نشد تا بر او گریه کنند، بلکه تا آزادگان را در هر عصر برانگیزد و آگاهی آنها را بر اساس اصل "هیهات منا الذله" شکل دهد.

در سخنرانی‌های خود، رهبر انقلاب، سید عبدالملک بدرالدین الحوثی، روح حسینی را در بهترین صورت آن تجدید می‌کند و تأکید می‌نماید که عاشورا مشعلی هدایت‌گر و معیاری ثابت برای مواضع است و ارتباط با آن در یاری مسائل عادلانه، به ویژه فلسطین، تجسم می‌یابد. در اینجا، موضع یمنی‌ها نسبت به غزه امروز، امتداد عملی بیعت با حسین، و جانبداری صادقانه از اردوگاه حق، و تحکیم رویکرد کربلایی‌ها که جان خود را در دفاع از ارزش‌ها و اصول فدا کردند، محسوب می‌شود. بدین ترتیب، کربلا عنوان ثبات، و غزه میدانی شد که معنای وفاداری در آن تجدید می‌شود.

مقایسه بین کربلا و غزه نه تنها از انگیزه عاطفی، بلکه از تطابق در جوهر مظلومیت ناشی می‌شود. هر دو، چهره‌ای از تجاوز به حق، و ترور پروژه‌ی امت در آزادی و عزت آن را نمایندگی می‌کنند. همچنین، چشم‌پوشی جهانی و عربی از جنایات اشغالگری صهیونیستی، سکوت امت را در قبال آنچه حسین از مظلومیت متحمل شد، به یاد می‌آورد.

این روحیه در صحنه بسیج برای احیای فعالیت‌های این فاجعه دردناک منعکس می‌شود، جایی که گفتمان مردمی و رسمی در تحکیم آگاهی امت از جایگاه عاشورا به عنوان نقطه شروع موضع، و یادآوری خط حسین به عنوان راهی روشن برای مقابله با ظلم و انحراف، متحد می‌شوند. بدین ترتیب، ارتباط با انقلاب حسینی به عنوان موضعی جامع که در وجدان توده‌ها شکل می‌گیرد و به تعهد عملی ترجمه می‌شود که ارزش‌ها را تقویت کرده و سطح آگاهی و پایداری را در نبرد امت با دشمنانش افزایش می‌دهد، تجدید می‌شود.

تنها ملت یمن، در واقعیت، نبرد و حضور اخلاقی خود، امروز نمونه زنده‌ی حسینیان را تجسم می‌بخشد، زیرا آنها تنها به گریه و تأسّی اکتفا نکرده‌اند، بلکه در موضعی عملی که از مظلومان حمایت می‌کند، متجاوزان را محکوم می‌کند، و عملاً با تلاش، مال، خون و صدای خود در نبرد امت مشارکت می‌کند، که این ترجمه صادقانه وفاداری و ثبات، و موضعی است که از درک راسخ مبنی بر اینکه کربلا مسیری مستمر است که در هر میدانی که صدای حق بلند شود و پروژه‌های سلطه و ظلم مورد مقابله قرار گیرد، تجلی می‌یابد.

تعجب‌آور نیست که یمنی‌ها با این عمق با عاشورا تعامل می‌کنند؛ زیرا مظلومیتی که آنها در سایه تجاوز آمریکا، عربستان و امارات متحمل شدند، باعث شد که وجدانشان بیشتر به مصیبت حسین پیوند بخورد و درکشان از آنچه رویارویی اقتضا می‌کند، از آگاهی و جانفشانی، بیشتر شود.

کربلا فریادی علیه تحریف و انحراف دینی و سیاسی بود؛ و یمنی‌ها امروز درک می‌کنند که پیروزی برای فلسطین یک شعار عاطفی نیست، بلکه تجدید ارزش‌های انقلاب، و رهایی از قیدهای سلطه و استکبار است.

و در حالی که ملت یمن این خاطره را گرامی می‌دارد، جهان عرب در حالت فلج سیاسی و اخلاقی به سر می‌برد، جایی که نظام‌ها کرامت امت را از دست می‌دهند و خون فلسطینیان را انکار می‌کنند، در صحنه‌ای که کسانی را که از یاری امام حسین (ع) کوتاهی کردند، به یاد می‌آورد.

حسین سخن خود را گفت و رفت، و یمنی‌ها امروز آن را با صدای بلند تکرار می‌کنند: "سی چون من با کسی چون تو بیعت نمی‌کند"، در موضعی عملی که بیانگر رد تبعیت و سلطه، و رسوا کردن تمام اشکال عادی‌سازی، تسلیم و همسویی با پروژه صهیونیستی-آمریکایی است.

و در یمن، فعالیت‌ها ارتباط عاشورا را با فلسطین به عنوان یک مسئله محوری برجسته می‌کنند، زیرا شعارها، پرچم‌ها و فریادها تأکید می‌کنند که کربلا در غزه تجدید می‌شود، و حسین در وجدان مجاهدان حاضر است، و تا زمانی که در امت یمنی وجود دارد که سخن می‌گوید، می‌جنگد و می‌ایستد، فلسطین تنها نخواهد بود.

احیای عاشورا در یمن لحظه آگاهی جمعی است که در آن رابطه بین گذشته و حال بازسازی می‌شود، زیرا انقلاب حسینی به عنوان روشی برای شکل‌دهی به مواضع، و کربلا به عنوان آینه‌ای که موقعیت امت را در نبردهای بزرگش آشکار می‌کند، بازخوانی می‌شود. بدین ترتیب، این مناسبت به میدانی برای تربیت و بسیج تبدیل می‌شود که در آن باورهای راسخ شکل می‌گیرد که نبرد با باطل، نه با زمان و مکان، بلکه با جانبداری سنجیده می‌شود. صادق برای حق، هر قیمتی که داشته باشد.

و هنگامی که جمعیت‌ها در میدان‌ها با پرچم‌های حسین و فلسطین پیش می‌روند، اعلام می‌کنند که یمن تغییری نکرده است، و همچنان بر عهد انقلاب استوار است، خواری را رد می‌کند، و وفاداری به پروژه آزادی‌بخش را که حسین آغاز کرد و کاروان‌های مجاهدان در فلسطین، یمن، لبنان و تمام میادین آزاد آن را ادامه دادند، تجدید می‌کند.
عاشورا تجسم زنده‌ای از ترازوی مواضع است که هر سال نشان می‌دهد چه کسی پرچم حق را با ثبات حمل می‌کند، و چه کسی با صداقت در جایگاه مظلومان قرار می‌گیرد. این مناسبت، جوهر ملت‌ها و جایگاه آنها را در قبال مسائل بزرگ امت به وضوح آشکار می‌سازد. احیای این مناسبت توسط یمنی‌ها، تجسم آگاهانه‌ای از موضع ثابت است که پیام‌های متعددی را به امت می‌رساند که بیداری از وضوح جهت‌گیری آغاز می‌شود، و به متجاوزان می‌گوید که ملت‌های آزاد شکسته نمی‌شوند، و به جهان می‌گوید که نور حقیقی از میادین پایداری و موضع‌گیری ساطع می‌شود، نه از سفره‌های عادی‌سازی و کرنش است.

موضع یمن نسبت به عاشورا و فلسطین، معانی را از هم جدا نمی‌کند، بلکه آنها را در یک مسیر واحد پیوند می‌دهد که در آن آگاهی و ثبات تجسم می‌یابد. بدین ترتیب، این مناسبت به بیان صریح جانبداری ملت از حق در هر زمان تبدیل می‌شود. فریاد برای حسین، همان فریاد برای فلسطین است، و وفاداری به خط کربلا در ایستادگی محکم در کنار مقاومت، و در شکل‌دهی به موضعی که ابعاد نبرد را درک می‌کند و جایگاه خود را در آن بدون ابهام می‌داند، تجسم می‌یابد.

از این موضع، یمن با ثبات عظیمی در صف اول امت پیش می‌رود، در حالی که رویکرد حسین را در آگاهی و رفتار خود حمل می‌کند، و با کربلا، عهد انقلاب ناگسستنی را تجدید می‌کند، و مسئله فلسطین را در قلب نبرد خود بلند می‌کند. در اینجا، ارزش‌ها به ارث گذاشته می‌شوند، مواضع شکل می‌گیرند، و فداکاری‌های حسین به عنوان فانوسی که راه را روشن می‌کند، یادآوری می‌شود، و اصولی که مشخصه‌های پیروزی را شکل می‌دهند و درهای توانمندی را به روی امت می‌گشایند، تثبیت می‌شوند.